دکتر «ادگاردو روبین» متولد سال 1971 در آرژانتین است. او بعد از سالها زندگی به سبک غربی که به قول خودش موهایش تا کمرش میرسید، بعد از یک سفر چند روزه به لبنان، دچار تحول فکری میشود و به یکباره مسیر زندگیاش را عوض میکند. ادگاردو روبین که به انگیزه یاد گرفتن زبان و ادبیات عربی به لبنان سفر کرده بود، سر از حوزه علمیه قم درمیآورد. روبین که حالا بیشتر او را به نام «سهیل اسعد» میشناسند، دکترای خود را در رشته فلسفه و عرفان اسلامی از جامعهالمصطفی دریافت و بعد از آن فعالیت خود را به صورت متمرکز در عرصه تبلیغ بینالمللی تشیع آغاز میکند. دکتر ادگاردو روبین با تجربه ۲ دهه فعالیت در فضای تبلیغ بینالملل، سابقه فعالیت مداوم در بیش از 20 کشور منطقه آمریکای لاتین و همچنین تاسیس مراکز اسلامی در کشورهای این منطقه استراتژیک را داراست.
او در طول سالهای فعالیت خود 6 ماه از سال را در ایران به تحصیل، تدریس و فعالیتهای علمی و رسانهای میپردازد و در 6 ماه دیگر نیز با مسافرت به کشورهای مختلف به نشر معارف اهلبیت علیهمالسلام مشغول است و از قالبهای متعددی برای انتقال این مفاهیم بهره میبرد که میتوان از میان آنها به استفاده از ظرفیت آکادمیک، فضای هنر و رسانه، گفتوگوی بین ادیان و ارتباط مستقیم با مخاطبان اشاره کرد.
روزنامه وطن امروز به بهانه سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) با وی گفتگویی انجام داد است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
مفهوم «منجی» زیست شیعیان را جهت میدهد
– باور به ظهور منجی یک اعتقاد عام بین ادیان ابراهیمی است. پیروان سایر ادیان و مردم دیگر کشورها نسبتشان با موضوع منجی، صرفا یک پدیدهای است که در متون دینی و اعتقادیشان به آن اشاره شده، یک موضوعی است که در فضای ذهنیشان وجود دارد ولی از فضای متون و ذهن به عرصه تجربه وارد نشده است. منظورم این است که سایرین با این موضوع زندگی نمیکنند، امری نیست که وارد عرصه زیستی و روزمره آنها شده باشد. این امر مختص شیعیان است. این شیعیان هستند که با این مفهوم و موضوع زندگی میکنند و ارتباط زنده بشری دارند. این مفهوم، زیست آنها را جهت میدهد و هدفمند میکند. این موضوعات فقط در جهان تشیع یافت میشود، خارج از جهان تشیع، بحث منجی صرفا یک مفهوم ذهنی است که بین کتابها باید دنبال آن گشت.
– اگر بخواهیم برای انتقال نگاه فرهنگ شیعی به موضوع مهدویت و منجی به سایر فرهنگها در فضای بینالمللی کاری کنیم، ابتدا باید از توحید شروع کنیم، چون مهدویت حلقه آخر اصول و پایههای اعتقادی معارف دین است. معارف دین از یک نقطهای شروع میشود که امتداد منطقی آن به بحث مهدویت میرسد. ما نمیتوانیم در فضای تبلیغی از این حلقه آخر شروع کنیم، باید از سرمنشأ شروع کرد تا امتداد آن بحث مهدویت و منجی را در بر گیرد.
– کسی که نوع نگاه شیعی به خدا، نبوت، جهان هستی و امامت را فهمید، جایگاه امامت در رابطه با انسان و خدا را فهمید، این آماده ورود به بحث مهدویت میشود و از اینجاست که میتواند با یک نگاه درست، جایگاه خود نسبت به منجی را تعریف کند و به خاطر آن پشتوانه فکری، نگاهش از نگاه صرفا ذهنی به این بحث تغییر و با این مفهوم زندگی خواهد کرد.
آمادگی در 3 سطح برای تبلیغ در فضای بینالمللی
– وقتی ما حرف از تبلیغ در فضای بینالملل میزنیم، یعنی باید در ۳ سطح آمادگی داشته باشیم، یعنی هم نیروی انسانی در تراز فعالیت جهانی داشته باشیم، هم امکانات بینالمللی داشته باشیم، هم قالبهایی که میخواهیم با آن تبلیغ کنیم در سطح و تراز جهانی باشد.
– متاسفانه ما در هر ۳ سطح دچار مشکلات عدیدهای هستیم. هنوز محتواهایی که تولید میکنیم، محلی است، جهانی نیست. هنوز تربیت حوزوی ما به گونهای نیست که پاسخگوی اقتضائات جامعه جهانی باشد. اساسا این اقتضائات را بشناسد و بداند الان باید چه مسالهای را برای جامعه جهانی بیان کند. اینکه چه مسالهای نیاز امروز فکری و روحی مردم جهان است و برای این منظور تولید محتوا کند. تازه اگر ما به فرض توانستیم برای این موضوعات محتوایی هم تولید کنیم، همین محتوا را هم که میخواهیم ارائه کنیم، در قالبهای بینالمللی ارائه نمیکنیم، قالبهایی که مخاطب بینالمللی که هر روز در معرض بالاترین تولیدات فکری و فرهنگی از نظر کیفیت و استانداردهای جهانی است، رغبت کند برای بررسی آن وقت بگذارد.
– اگر یک محصولی را هم از نظر کیفیت محتوایی و هم از نظر کیفیت قالبی، تولید کردیم، برای توزیع آن در سطح بینالملل مشکل داریم. اینکه ما این تولید فرهنگی و فکری را در کدام ساختار و شبکه توزیع وارد کنیم تا بدانیم به دست مردم دنیا خواهد رسید.
– حتی برای تبلیغ فردی هم ما با مشکلات متعددی مواجهیم. شما فرض کنید یک روحانی ما تصمیم میگیرد برود به کشوری مثل آرژانتین و فعالیت تبلیغی داشته باشد، سخنرانی کند، با جمعی از دانشجویان و دانشگاهیان و مردم عادی گپوگفت داشته باشد یا پیگیر چاپ کتابش در این کشور باشد، به انگیزههای مختلف، خب! وقتی یک بلیت هواپیما به آرژانتین 50 میلیون تومان است، یک طلبه با شهریه ماهی یک میلیون تومان چگونه امکان این سفر را خواهد داشت؟
نتوانستهایم برای آمریکای لاتین، یک روحانی شیعه تربیت کنیم
– ما بعد از گذشت 40 سال از انقلاب نتوانستهایم برای هر کشوری مثلا در آمریکای لاتین، یک روحانی شیعه تربیت کنیم؛ روحانیای که بتواند جریانسازی کند، بتواند فکر شیعی را، جهانبینی شیعی را ترویج و تبلیغ کند و یک اثر اجتماعی از خود به جا بگذارد. بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین اصلا روحانی شیعه ندارند؛ کشورهایی مثل بولیوی، اروگوئه و شیلی.
فرهنگی شیعی در آمریکای لاتین گیرایی دارد
– منطقه ما، یعنی آمریکای لاتین، جزو جهان سوم محسوب میشود. استضعاف فرهنگی و اقتصادی، یکی از شاخصههای این منطقه است. به همین علت است که وقتی در این فضای فکری، مسائل اجتماعی تشیع و اسلام ارائه میشود، جذابیت و گیرایی دارد. نظر اسلام درباره عدالت، خمس، زکات، اطعام و همچنین مسائل مربوط به رهبری جامعه بشری، اینها مجموعه مسائلی است که برای مردم این منطقه جذابیت دارد.
– سیره اهلبیت در ابعاد فردی و سیاسی و اجتماعی از موضوعاتی است که مردم منطقه آمریکای لاتین با اشتیاق به آن گوش میسپارند.
– من مدتها در انگلیس و اسپانیا ساکن بودم. در این کشورها بیشتر جنبه معنوی و عرفانی اسلام مخاطب دارد. مثلا در اسپانیا به علت سوابق تاریخی این کشور، وجود شهر اندلس و اینکه چهرهای مثل «ابن عربی» در این منطقه مدتی زندگی میکرده، کلا فضایی است که گرایشات معنوی بیشتری دارد و اگر کسی بخواهد اسلام را در اروپا تبلیغ کند، باید تاکید بیشترش بر این جنبه باشد.
– یک گروهی از مبلغان در اسپانیا فعال شدند که کارهای خوبی کردند، نزدیک به 500 عنوان کتاب در موضوعات اسلامی به زبان اسپانیایی ترجمه شده، کتابخانه مجازی، کتابخانه اسلامی اهلبیت، اینها در اسپانیا تشکیل شده، اینها کارهای موفقی است که در این کشور انجام شده است.
– شیعیان در اسپانیا هم کم هستند و هم پراکنده. یک جمعیتی از شیعیان در مادرید هستند، جمعیت دیگری در اندلس و همینطور چند شهر دیگر. این پراکندگی خیلی اجازه نمیدهد کارهای تبلیغی به موفقیتهای بزرگ برسد.
– از نظر آموزههای قرآنی، شما میبینید در قرآن بارها این امر بیان شده که برای هر امتی از خودشان یک پیامبری فرستادیم. یعنی خدا برای هر امتی، از خود آن امت کسی را مامور ابلاغ پیام الهی کرده است. در آیه نفر که آیه معروفی است هم میبینید خداوند میگوید یک عدهای باید علوم الهی را یاد بگیرند، سپس به سوی قوم خود بازگردند و به انذار قوم خویش بپردازند. این تاکیدات مسلما به این معناست که تبلیغ باید از طریق افراد بومی هر منطقه برای همان منطقه انجام شود.
وهابیها در عرصه تبلیغ خیلی فعال هستند
– وهابیها در عرصه تبلیغ خیلی فعال هستند اما فعال بودن با موفق بودن خیلی متفاوت است. وهابیها خیلی حرف جذابی برای تبلیغ ندارند، اگر جذبی هم دارند به خاطر امکاناتشان است.
– اینکه دیگران را با پول و امکانات جذب کنیم هنر نیست، هنر این است که شما با تبلیغ فکر و اندیشه و جذب افراد به یک مجموعه اعتقادی در امر تبلیغ موفق شوید. این هنر را وهابیت ندارد، وهابیت نمیتواند از طریق گفتوگو و اندیشه جذبی داشته باشد، نهایت موفقیتش مدیون استفاده از پول است.
اسلام ناب باید تبدیل به سبک زندگی شود
– به نظر من باید یک حرکت جدی در چند جبهه به صورت همزمان شروع شود و جلو برود. یکی اینکه در داخل امت اسلامی باید اسلام ناب که مبتنی بر سیره نبوی است، از منبر و نماز جمعه فراتر برود و تبدیل به سبک زندگی شود. شخصیتهای ملایم، منصف و صاحب حسن اخلاق باید امر آموزش و تربیت اسلامی را برعهده بگیرند تا تربیت دینی مسلمانان به شکل صحیح انجام شود. تبدیل شدن اسلام به یک فرهنگ و سبک زندگی، رفتارهای خشونتآمیز تکفیرگونه را که ریشه در فرهنگ غیردینی دارد از بین خواهد برد. این مسالهای است که باید درون خانواده امت اسلامی حلوفصل شود.
– خارج از جهان اسلام نیز باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از تصویرهای خشن از اسلام، مولود دشمنی دشمنان است. مولود فعالیتهای رسانهای است. مولود سیاستهای سیاستمداران غربی است. گروهی مثل طالبان دستپرورده خود آمریکاست. تکفیریها در سوریه دستپرورده آمریکا هستند. این حقایق را باید به گوش بشریت برسانیم. ما باید رسانههای خبری و تصویریای داشته باشیم که توان رقابت با سیانان و بیبیسی را در سطح جهانی داشته باشند که بتوانند ریشه حقیقی رفتارهای خشونتآمیز در جهان اسلام را برای مردم جهان واکاوی کنند.
– من از نزدیک شاهد تولید برنامههای تلویزیونی در شبکههای غربی بودهام؛ گاهی برای یک برنامه تلویزیونی ساده 25 نفر کار میکنند اما در اینجا اینگونه نیست. به طور مثال من برنامهای را برای شبکه هیسپان تیوی آماده کردم که فقط خودم بودم و دوربین. معلوم است ساخت برنامه با این وضع چه خروجیای از نظر کیفیت خواهد داشت.
برای اشاعه تفکر شیعه باید ساختار داشت/ نباید به داشتن رایزن فرهنگی اکتفا کنیم
– مساله فقط رسانه نیست؛ ما برای اشاعه تفکر شیعه در خارج از مرزها باید ساختار داشته باشیم. اینکه اکتفا کنیم به داشتن یک سفارتخانه و یک رایزن فرهنگی کفایت نمیکند. ما مثلا در آرژانتین چند دانشگاه بینالمللی داریم؟ چند دارالنشر در لندن داریم؟ ما باید از کلیشههای سنتی رسانه و سفارتخانه بیرون بیاییم و در کشورهای مختلف ساختار طراحی کنیم.
– شما وقتی به مبلغان مسیحی نگاه کنید، میبینید در کشورهای هدفشان، بیمارستان دارند، دارالایتام و خیریه و دانشگاه دارند، اینها همه ابزارهایی است برای تبلیغ تفکر و اعتقادات آنها. از طریق این نهادها بهترین ارتباطها را با بدنه مردمی دارند. ما هنوز از فضای فکری کشور خودمان بیرون نیامدهایم و هنوز ذهنیتمان نسبت به تبلیغ خیلی کلیشهوار است.
– البته باید منصفانه یک نکته را هم اعتراف کنم. اینکه جبهه مقابل ما برای تولید این ساختار 500 سال کار کرده است. ما هنوز در ابتدای راهیم. بسیاری از فعالیتهایی که آغاز کردیم شاید 100 سال بعد نتایج آن مشخص شود. ما در این عرصه تازهوارد هستیم اما به هر حال باید ایدهآلها را بدانیم، اهداف و افقها را بدانیم تا متوجه باشیم به کدام سمت باید حرکت کنیم و راه را اشتباه نرویم و درجا نزنیم.
مدل جبهه مقاومت را به عرصه تبلیغ فرهنگ تشیع وارد کنیم
– شما ببینید! ما در جبهه مقاومت چقدر موفق بودیم. چون ما در این عرصه هم استراتژی داریم، هم ساختار داریم، هم شبکهسازی کردهایم، اگر ما همین الگوی جبهه مقاومت را در عرصه تبلیغ بینالمللی فرهنگ تشیع وارد کنیم، موفق خواهیم شد؛ اینکه استراتژی مشخص داشته باشیم، برای پیشبرد اهدافمان نیروهای انسانی قوی تربیت کنیم، ساختارهای قوی در داخل و خارج از کشور طراحی کنیم. شبکهسازی کنیم، عینا مانند همان کاری که در جبهه مقاومت در عرصه نظامی انجام دادیم. در این صورت در جبهه فرهنگی هم در عرصه جهانی پیروز خواهیم بود.