تئاتر مرا به سمت اسلام و معنویت سوق داد
سهیل اسعد میگوید: پنج سال در آرژانتین تئاتر کار کردم و در همین سالها مقدمات معنویت و جمال واقعی دین اسلام به من نشان داده شد. تا پیش از آن اسلام را تنها با ممنوعیت خوردن شراب و گوشت خوک میشناختم.به گزارش بلاغ، دکتر سهیل اسعد (ادگاردو روبین) متولد سال ۱۹۷۱ میلادی از آرژانتین است. او دکترای تمدن اسلامی از دانشگاه بیروت دارد و دانش آموخته فلسفه و عرفان اسلامی از دانشگاه جامعة المصطفی (ص) است.
اسعد لبنانیالاصل است و تا جوانی در آرژانتین بزرگ شده و برای خواندن دروس حوزوی به لبنان و ایران آمده است. او بیش از یک دهه است که در ایران زندگی میکند و مدتی است که در قم زندگی و تحصیل میکند. اسعد به کشورهای مختلف به ویژه کشورهای آمریکای لاتین برای فعالیت فرهنگی و دینی ، تبلیغ اسلام و سخنرانی سفر کرده و چندین مؤسسه و مرکز فرهنگی برای شیعیان و مسلمانان تأسیس کرده به انضمام اینکه صدها نفر را به دین اسلام و مذهب شیعه سوق داده است. اسعد مستندهایی را کار کرده که از جمله معروف ترینشان مستند «جهانشهریها» و اکنون نیز مستند «تولد هزار ساله» را در مسیر پخش دارد.
نکته جالب زندگی او جرقه تئاتر در زندگیاش محسوب میشود که آن را به نوعی نزدیکیاش به دین به شمار میآورد و معتقد است که تئاتر او را به اسلام رسانده است.
درباره زندگی و فعالیت تئاتری سهیل اسعد با او به گفتوگو نشستیم:
فارس: متولد چه شهری هستید و لطفاً بفرمایید فعالیت هنریتان (تئاتر) را از کجا آغاز کردید؟
من متولد بوینس آیرس پایتخت آرژانتین هستم. بوینس آیرس شهر خیلی بزرگی است و اکثر مردم آن ایتالیایی و سپس آلمانی، اسپانیایی و عرب هستند. اجداد پدری من هم از اعراب لبنان هستند بنابراین من هم اصالتا لبنانی محسوب میشوم، پدرم سالها قبل به آرژانتین مهاجرت کرده بود و اینطور شد که ما دراین کشور به دنیا آمدیم.
به مدت پنج سال در بوینس آیرس آرژانتین تئاتر کار کردم تا اینکه تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم
ما به لحاظ فرهنگی خیلی از فرهنگ لبنانی و فرهنگ اسلامی دور شده بودیم. همین هم باعث شد که خیلی طبیعی مثل باقی آرژانتینیها بزرگ شویم و در مدارس مسیحی درس بخوانیم. بیشتر دوستان مان هم غیر مسلمان بودند از یهودی تا مسیحی و دیگر ادیان بنابراین سبک زندگی ما هم چون آنها بود و تنها یک سنتی قدیمی از فرهنگ اسلامی و لبنانی برایمان باقی مانده بود اینگونه که اگر کسی از اسلام میپرسید ما میگفتیم اسلام یعنی گوشت خوک و شراب نخوریم.
بنابراین ما خیلی هویت مان مشخص نبود تا اینکه در شانزده سالگی تصمیم گرفتم تئاتر کار کنم و عاشق تئاتر شدم، بعد از گرفتن دیپلم سه سال تئاتر بازی کردم نه دانشگاه رفتم و نه کار کردم، فقط به مدت پنج سال تئاتر کار کردم.
فارس: چه متونی را بیشتر دوست داشتید؟
من بیشتر هملت و مکبث شکسپیر، رومئو و ژولیت را میخواندم یا از مؤلفان کلاسیک تئاتر آرژانتینی، انگلیسی و آلمانی متن کار میکردم و آخر هر سال هم یک نمونه انتخاب و بازی میکردیم.
خود بحث هنر تئاتر معنویترین مسئلهای بود که من در بوینس آیرس پیدا کرده بودم. انگار که من به دنبال دین یا معنویت میگشتم ولی آن را پیدا نمیکردم. تئاتر تقریبا و عملا مرا به این جایگاه رساند به مثابه معنویتی که به دنبالش بودم و بعد متوجه شدم که شعر، ادبیات و تئاتر مقدمهای بوده که جمال واقعی دین و اسلام را بشناسم.
فارس: چه نوع تئاتری کار میکردید؟
اول بگویم که هم بازیگری میکردم و هم کارگردانی و تألیف اما بیشتر به بازیگری علاقه داشتم. در آرژانتین یک تئاتر زیرزمینی داشتیم که خیلی هم جدی بود ، گروه تئاترمان هم به زبان فارسی با عنوان «پای بد» بود که البته این عنوان را روز تأسیس گروه انتخاب کردیم چرا که در آن روز یکی از اعضای گروه پایش شکسته بود ما هم اسم گروه را به همین نام گذاشتیم.
فارس: هنر تئاتر را چطور تعریف میکنید؟
من همیشه معتقد بودم که هنر نه تنها به خاطر مسئله زیبایی، احساسات و عواطف بلکه به علت اینکه یک ابزاری برای انتقال پیغام محسوب میشود، مقدس است. بهرحال ما هم در آن روزگار به عنوان جوانان آرژانتینی موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی خاص خود را داشتیم و تمام تلاشمان این بود که پیغام خود را به مردم منتقل کنیم.
فارس: وضعیت تئاتر در آرژانتین چگونه بود؟
آرژانتین برخلاف دیگر کشورهای آمریکای لاتین جو هنر، سینما و تئاتر قوی دارد چرا که بیشتر مردمشان مهاجر هستند و بیشتر هم از اروپا آمدهاند. اروپاییها هم که تکلیفشان در هنر مشخص است و این بافت اجتماعی ما بود. بنابراین هنر برایمان خیلی ارزش داشت چرا که این زمینه را داشتیم و آنجا آن را ترویج دادیم.
من اعتقاد دارم به بودجه در تئاتر. یعنی هر کسی بودجه بهتری دارد، کار بهتری هم در فرهنگ میتواندانجام دهد
خوشبختانه نوع هنر آرژانتین خیلی با کیفیت است، آدم احساس میکند جدیت خاصی دارد. من که به سفرهای مختلفی میروم ، میبینم که بودجههایی برای هنر بقیه کشورها داده میشود چگونه است. کشوری مثل بولیوی یا پرو و کلمبیا خیلی تئاترهای قوی ندارند ، درحالیکه آرژانتین تئاترهای خیلی مجللی دارد و مشخص است که بودجههای خاصی هم دارند . بهرحال به اعتقاد من بودجه یعنی توجه به تئاتر!
خلاصه اینکه بگویم این پنج سال تئاتر کار کردن باعث شد که من در مراحل بعدی زندگیام خیلی پیشرفت کنم.
فارس: بعد از آن چه کار کردید؟
بعد از گرفتن دیپلم، سه سال در بوینس آیرس ماندم دراین دوره یک بحرانی هویتی را هم طی کردم اما در نهایت تصمیم گرفتم در دانشگاه زبان عربی بخوانم، وارد دوره مقدماتی شدم و مکالمه عربی را شروع کردم بعد از آن رشته مترجمی را انتخاب کردم و خوشبختانه در این رشته هم پیشرفت کردم چرا که مکالمه و تلفظم خوب بود و استادم از من خوشش آمد و پیشنهاد داد که به دلیل استعدادی که دارم و بستگانی در لبنان دارم،چند مدتی به لبنان بروم و آنجا ادامه تحصیل بدهم.
فارس: پس اینطور شد که به حوزه رفتید و در لبنان و بعد هم به ایران آمدید.. اما آیا اینها شما را از هنر دور نکرد؟
البته من بعد از آن دیگر وارد فاز حوزوی شدم، منتها همیشه ترکیبی از هنر و دروس حوزه را همراه داشتم و این اتفاق جالبی برایم محسوب میشود چرا که هیچوقت به خاطر حوزه و جوی که در آن حاکم بود، از هنر دور نشدم. الان افرادی را داریم که در همین حوزه روحیه خاصی دارند کار هنری نمیتوانند انجام دهند، ولی من نه خوشبختانه هنر همیشه برایم مقدس و ابزاری برای رساندن پیغام بوده است.
بنابراین همیشه در همه کارهایم از تلویزیونی تا مستندسازی و … برای رساندن پیغام از ابزار هنر استفاده کردم چرا که معتقدم هنر امروز ضرورتی برای این قرن محسوب میشود.
فارس: نظرتان درباره تئاتر ایران چیست، در این سالهایی که در ایران زندگی میکنید فرصتی دست داده، کار هنری تئاتری انجام دهید و اصلا بالکل نظرتان درباره تئاتر ایران چیست؟
البته من در این سالها خیلی پیگیر تئاتر ایران نبودم هر چند که خیلی هم بدان علاقه داشتم اما چون ساکن قم بودم و فضای قم هم خیلی با تئاتر مأنوس نیست ، رفت و آمد به تهران هم برایم دشوار بود چرا که مشغله زیادی داشتم. منتها یک چیزهایی را از تئاتر ایران در فضای مجازی دنبال میکنم و میبینم.
یکی از بستگان خودم و همسرم هم در همین ایران تئاتر کار میکنند، آنها هم اطلاعاتی به ما میدهند.
فارس: هیچوقت تصمیم نداشتید در ایران تئاتر کار کنید؟
به این معنی خیر، چرا که دیگر از این مرحله گذشتهام و وارد محیط دیگری شدهام. منتها خودم پیشنهاداتی به برخی علما برای کار هنری و تئاتر در حوزه دادم. یکی از علما با من صحبت کردند و گفتند که اگر بتوانید وارد این مقوله در حوزه شوید ما استقبال میکنیم. پسر یکی از مسئولان جامعة المصطفی ، به من این پیشنهاد را دادند که بحث تئاتر را در حوزه دنبال کنم ولی به دلیل مشغله و سفرهایی که داشتم هنوز فرصت نکردم به این کار برسم تلاش میکنم حداقل سهمی در این عرصه داشته باشم.
تئاتر: ابزار هنر اعم از تئاتر و سینما را چقدر در انتقال فرهنگ اسلامی موثر میدانید؟
یک چیزی در این زمینه به شما بگویم از تجربیات زندهام مطرح میکنم. کاری که ایران در باب سینما در دنیا کرده است، کم نظیر است. امروز ایران توانسته به جایگاهی در سینما برسد که خیلیها آرزویش را دارند چرا که با پرتجربهها و خبرههای این عرصه برابری میکند. ایران نشان داده که این قدرت و این توانایی را دارد که با هنر بهترین صورت خود را نشان دهد.
امروز ایران به جایگاهی در سینما رسیده که خیلیها آرزویش را دارند
من پیگیر مسائل سینما هم هستم، خیلی هم آن را دوست دارم واقعا جنس سینمای ایران عالی است و با بهترینها رقابت میکند. سینما بهرحال به لحاظ امکانات و ورود به صحنههای بینالمللی کار سخت تری از تئاتر در پیش دارد، تئاتر شاید مقبولیت بیشتری هم داشته باشد اما بهرحال تئاتر در هر جای دنیا شدنیتر است و سینما سختتر اما پر بیننده تر است.
اما نکته اصلی درباب تئاتر این است که زبان تئاتر میبایست بینالمللی باشد و از طریق این زبان محتوا در این سطح منتقل شود تا با آثار مختلف دنیا رقابت کند. من احساس میکنم قالب ایرانی کلا در هنر خیلی حاکمیت میکند، ما در باب تئاتر بینالمللی تقریبا به این سمت میرویم که مرزهای فرهنگی را کنار بگذاریم چرا که محتوا و نحوه انتقال این ابزار میبایست برایمان خیلی مهم باشد.
**به تازگی مجموعه مستند «تولد هزارساله» از شبکه افق سیما پخش شد که راوی این مستند شما بودید، درباره تولید این مستند نیز با توجه به اینکه موضوع جدید و نویی در خود داشت، توضیح میدهید؟
این مستند فضاهای دلچسب و دلنشین سه شهر مذهبی ایران یعنی مشهد، شیراز و قم را به تصویر میکشد و به جاهایی سرکشیده است که کمتر دیده شدهاند. واقعیت این است که مستند سازی برای خود من لذت بسیاری دارد و در این اثر هم که شما به آن اشاره کردید، حضوری دلچسب را تجربه کردم. در مستند «تولد هزارساله» به همراه دوستان تلاش کردیم تا چهره جدیدی از جمهوری اسلامی ایران به دنیا نشان دهیم. چون تاکنون هر چه از ایران منتشر شده بود، چهرهای از اماکن مذهبی بسیار تاریک، ساکت و باوقار بود که شاید انسان احساس نمیکند بتوان در آنجا زندگی کرد و فقط مکانی برای نیایش و عبادت است. اما اماکنی که ما در این مستند نشان دادیم، شرایط متفاوتی دارد و حضور فعال مردم مخصوصا زنان را به تصویر میکشد. ما در «تولد هزارساله» نشان دادیم که حضور در قبور متبرکه نه تنها ترسناک نیست، بلکه مردم میتوانند در این فضاها به همراه خانوادههایشان خیلی شاد حضور داشته باشند و اصلا منع و ترسی در این زمینه وجود ندارد و فضای معنوی حاکم بر آنجا بر ترس و دلهره غلبه دارد.
به نظرم در جامعه ایران، نقش زنان در جامعه بسیار مهم و پررنگ است و با توجه به این موضوع که باز هم مغفول مانده، تاکید دارم که زنان باید حضور فعالی در اجتماع داشته باشند. یکی از تبلیغات سوء علیه اسلام در دنیا در بحث حقوق زنان و عدم مشارکت اجتماعی آنها است که در این مستند حضور زنان فعال و متمدن جامعه ایران که اتفاقا حضور فعالی هم دارند، نشان داده شده است. نکته دیگر حضور روحانیت به ویژه در شهر قم با چهرهای جدید است که این افراد فقط نماز و دعا نمیخوانند، بلکه سوهان درست میکنند، میخندند، لذت میبرند، فلافل میخورند و زندگی معمولی با روحیهای شاد دارند. این سبک زندگی اسلامی یک روحانی است که کمتر دیده شده است.
ما تمام تلاشمان را کردیم تا مناطق توریستی سه شهر مشهد، قم و شیراز را هم در کنار مناطق مذهبی نشان بدهیم و جالب است بدانید که خیلی از مکانهایی چون دریاچه و تلهکابین مشهد برای خود من هم ناشناخته بود. شاید تصور همه این باشد که به حرم امام رضا(ع) بروند و دعا بخوانند، اما در واقع مکانهای گردشگری زیادی نیز در این شهرها وجود دارد که میتوان در کنار بهره معنوی از آنها هم لذت برد.